دست پر ایران و تصمیم سخت آمریکا در وین

0
385

به گزارش الف، همزمان با رسیدن به تاریخ ۲۹ نوامبر(هشتم آذرماه) و ازسرگیری مذاکرات مرتبط با احیای برجام میان ایران و گروه چهار بعلاوه یک(با حضور غیرمستقیم آمریکا) در وین، ناظران و تحلیلگران، دیدگاه های مختلفی را در مورد مواضع ایران و بویژه آمریکا در چهارچوب دور هفتم مذاکرات وین و به طور خاص سرنوشت احتمالی این دور از مذاکرات مطرح می کنند.

در این راستا، دولت آمریکا به طور خاص از چند روز قبل، موضع خود در چهارچوب مذاکرات آتی را کاملا روشن کرده است. واشنگتن در جریان نشست های “جی ۲۰ “در رُم ایتالیا و همچنین در چهارچوب نشست مشترک با شورای همکاری های خلیج فارس و صدوربیانیه ای بی سابقه علیه ایران، به وضوح سعی کرده تا در فازِ سیاسی، روند اجماع سازی علیه ایران را تقویت کند. جدای از این ها، دولت آمریکا سعی داشته تا یکی از مهمترین منابع درآمدی اقتصادی ایران در عصر تحریم های آمریکا، یعنی فروش نفت به چین را نیز هدف قرار دهد و تهدید کرده که اگر چین مراودات نفتی با ایران را محدود نکند، واشنگتن بدون تردید اقدام به تحریم آن دسته از کشتی های چینی خواهد کرد که اقدام به انتقال نفت ایران به چین می کنند.

اضافه بر این ها، مقام های ارشد دولت آمریکا نیز از مواضع خود کوتاه نیامده اند و همچنان ایران را به نقض توافق برجام متهم و آن را تهدید می کنند که اگر مذاکرات شسکت بخورد، طرح های جایگزینِ مذاکره را علیه تهران فعال خواهند کرد. در واقع، اینطور به نظر می رسد که دولت کنونی آمریکا همچون دیگر دولت های این کشور که درگیر در روند مذاکرات هسته ای با ایران بوده اند، راهبرد اصلی خود در مواجهه با معادله هسته ای ایران را بر تشدید فشارهای اقتصادی و اجماع سازیِ سیاسی علیه ایران و در عین حال، تهدید کردن با گزینه های نظامی و خرابکارانه در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته ای با تهران قرار داده است.

در این میان، برخی نیز به طرح این گمانه زنی پرداخته اند که دولت آمریکا با توجه به پیچیده شدن روند معادله اتمی ایران، سعی در انعقاد توافقی محدود و موقت با ایران دارد. توافقی که در قالب آن، ایران از برخی امتیازهای اقتصادی برخوردار می شود و در مقابل، محدودیت های هسته ای را نیز بر برنامه هسته ای خود اعمال خواهد کرد و به طور خاص، از سرعت روند پیشروی های هسته ای خود می کاهد و حتی آن را متوقف می کند( که قطعا یکچنین توافقی در سطحی به مراتب پایین تر از مفاد توافق برجام خواهد بود). البته که احتمالا این ایده هم در صورتِ سخت شدن فضای مذاگره میان دو طرف، در جریان مذاکرات آن ها در وین مطرح خواهد شد. با این حال نباید فراموش کرد که اساسا طرح این ایده لزوما به معنای موفقیت و اجرایی شدن آن نیست زیرا ایران شدیدا در بحث مذاکره با غرب، بر حصول دستاوردهای عینی برای خود تاکید دارد و در نقطه مقابل، بعید است دولت بایدن تَن به این مساله بدهد(به دلیل شرایط داخلی و بین المللی خاصِ آمریکا).

در نقطه مقابل، اینطور به نظر می رسد که طرف ایرانی با دستِ پُرتری در چهارچوب مذاکرات حاضر خواهد شد. اولا ایران تاکید کرده که به دنبال مذاکرات هسته ای جدید نیست بلکه مساله اصلی، نقض برجام توسط آمریکا و آسیب وارد شدن به این توافق و محروم شدن ایران از مزایایی است که بواسطه برجام به ایران اختصاص داده شده‌اند. دوما، استناد اصلی تیم ایرانی این است که ایران از توافق برجام خارج نشده و این دولت ترامپ بوده که در سال ۲۰۱۹ و به صورت یکجانبه از توافق مذکور خارج شده و تحیم های غیرقانونی را علیه ایران وضع کرده است. از این رو، پیشروی های هسته ای ایران نیز نَه نقض برجام، بلکه رویه هایی جبرانی بوده است که در صورت عمل کردن طرف های بین المللیِ برجام مخصوصا آمریکا به تعهدات خود و منتفع شدن ایران از این توافق، می تواند بار دیگر احیا شود.

جدای از این ها، رویکرد کلی دولت جدید ایران نیز تا حد زیادی مبتنی بر حصول دستاوردهای عینی و عملی از توافق برجام است. مساله ای که به طور خاص کار را برای طرف های غربی که عادت به دادنِ وعده های نسیه به ایران کرده اند سخت می کند. البته که دولت های غربی در سال های اخیر نشان داده اند مذاکره با ایران را نَه ابزاری برای حل و فصل مسائل و مشکلات خود با این کشور، بلکه به مثابه ابزار و اهرمی جهت نابودی ایران تصور می کنند. در این راستا، دولت ابراهیم رئیسی نیز با علمِ به همین دیدگاه وارد روند مذاکرات می شود و با بدبینی تمام صرفا به دنبال کسب دستاوردهای عینی از مذاکرات و راستی آزمایی این دستاوردها(به طور خاص به دنبال لغو تحریم ها علیه ایران و راستی آزمایی این مساله) خواهد بود.

با این حال، تاکیدات ایران مبنی بر دریافت تضمین های عینی از دولت آمریکا، مبنی بر اینکه هیچ دولتی دیگری در آینده در آمریکا، اقدام به خروج از برجام و نقض آن نکند نیز، هم منطقی است و هم معادله برجام را پیچیده می کند. منطقی از این نظر است که اساسا درست به نظر نمی رسد که ایران بخواهد بار دیگر وارد توافقی شود که یک رئیس جمهورِ جمهوریخواه آن را در آینده، به راحتی نقض کند و تحریم های گسترده و فراقانونی را علیه ایران وضع کند. در این چهارچوب، توافق نکردن برای ایران، به مراتب بهتر از توافق کردن است. در جبهه مقابل طرح این درخواست به این دلیل موجب پیجیده تر شدن روند مذاکرات می شود که اساسا دولت بایدن عزم و اراده‌ای در این رابطه ندارد و حتی پیشتر برخی منابع اطلاع داده بودند که این دولت اعلام کرده که در زمان حضورِ خود در قدرت نیز، نمی تواند تضمینی به ایران بدهد که همچنان در چهارجوب توافق برجام باقی بماند. جمهوریخواهان آمریکایی نیز به صراحت تاکید کرده اند و به بایدن هشدار داده اند که به هیج عنوان توافق برجام را در سنای آمریکا تصویب نخواهند کرد و حتی گفته اند که به محضِ حضور یک رئیس جمهور جمهوریخواه در کاخ سفید، وی نیز همچون ترامپ، توافق برجام را نقض خواهد کرد و آمریکا را بار دیگر از آن خارج می کند.

مجوع این مسائل موجب شده اند تا جو پیرامونیِ مذاکرات احیای برجام، تا حد زیادی حالتی مبهم داشته باشد و بسیاری از ناظران و تحلیلگران، حصول نتیجه در دور هفتم مذاکرات وین را تا حدی، غیرواقع بینانه ارزیابی کنند. در این میان نباید فراموش کرد که اساسا دولت بایدن در چهارچوب مذاکرات احیای برجام با ایران، از سرمایه سیاسی چندانی پس از شکست خود در افغانستان و تشدید فشارهای داخلی علیه آن درمواردی نظیر افزایش تورم آمریکا و اوج گیری نابهنجاری های اجتماعی در آن برخوردار نیست و عملا، قدرتِ انعطاف پذیری چندانی را به دلیل مصالح سیاسی خود درآستانه انتخابات میاندوره ای کنگره آمریکا(۲۰۲۲) و انتخابات ریاست جمهوری این کشور در سال ۲۰۲۴، ندارد. در جبهه مقابل نیز ایران اساسا بر خلاف دولت قبلی این کشور، دال مرکزی سیاست خارجی خود را از مساله هسته ای و برجام خارج کرده و به موضوع هسته ای صرفا به مثابهِ یکی از مسائل مهم در عرصه سیاست خارجی ایران می نگرد. موضوعاتی که عملا حاکی از این هستند که روند احیای برجام با مسیری پیچیده همراه است.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید