افزایش تولید گاز در ایران، سرمایه‌ای نزدیک به ۸۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار نیاز دارد که با شرایط موجود، بعید است در پنج سال آینده تحقق پیدا کند

0
89


پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

وعده “زمستان سخت” برای اروپا که اولین بار محمد مرندی، مشاور تیم مذاکره‌کننده ایران از آن نام برد، حال گریبانگیر کشور خودمان شده و کار را به تعطیلی برخی استان‌ها و قطعی گاز برخی از نقاط کشور کشانده است. علیرضا سلطانی، کارشناس اقتصاد انرژی علت کمبود گاز در کشور، آن هم در حالی که ایران دومین کشور دارنده بیشترین منابع گازی در دنیاست را به ناترازی در تولید و مصرف مربوط می‌داند و معتقد است دولت سراغ راهکار‌های کوتاه‌مدت و کم بازده مثل تشویق مردم به صرفه‌جویی می‌رود. در حالی که درمان اصلی نزد خود دولت است و باید همین الان بهینه‌سازی را در دستورکار قرار دهد.

گفت و گوی «انتخاب» با علیرضا سلطانی را در ادامه می‌خوانید:

*آقای سلطانی! چگونه ایران که پس از روسیه بیشترین منابع گازی جهان را دارد حال برای تامین نیاز گاز خود با چالش مواجه است؟

علت اصلی آن هم ناترازی در تولید و مصرف گاز در ایران است. مسئله‌ای که وجود دارد این است که آهنگ تولید گاز در ایران متناسب با آهنگ مصرف گاز در کشور پیش نمی‌رود و ما هر سال شاهد افزایش شکاف میان تولید و مصرف هستیم. در حالی که روند تولید گاز به دلیل مسائل و مشکلاتی مثل تحریم‌ها و عدم سرمایه‌گذاری به موقع، به خصوص در ده سال گذشته، باعث شده که تولید گاز در کشور به تناست مصرف افزایش پیدا کند، اما مصرف همچنان رو به افزایش است و طرح‌هایی که در زمینه گازرسانی به مناطق مختلف صورت می‌گیرد، بحث مربوط به بالارفتن مصرف گاز نیروگاه‌ها و بالارفتن میزان مصرف واحد‌های صنعتی و… منجر شده است که آهنگ شدت مصرف گاز در کشور به مراتب از میزان تولید بیشتر باشد و چالش‌های زیادی را برای کشور به وجود بیاورد.

*دولت برای جلوگیری از این بحران چه راهکاری می‌توانست در پیش گیرد؟

 مسئله اصلی که در این زمینه وجود دارد عدم بهینه‌سازی مصرف سوخت در کشور است. راهکار‌هایی هم که وجود دارد شامل مواردی مثل افزایش قیمت گاز برای بالابردن هزینه‌های مصرف گاز، افزایش تولید گاز، تبلیغ و تشویق فرهنگ صرفه‌جویی و در نهایت بهینه‌سازی می‌شود. سه مورد اول هیچکدام در کوتاه مدت جواب نمی‌دهد. افزایش تولید هم سرمایه‌ای نزدیک به ۸۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار نیاز دارد که با شرایط موجود، بعید است در پنج سال آینده تحقق پیدا کند. دومین راهکار یعنی افزایش قیمت حامل‌های انرژی به خصوص گاز است که باتوجه شرایط اقتصادی و سیاسی که کشور با آن مواجه است، نه مورد انتخاب حاکمیت و تصمیم گیران است و نه زمینه‌ها و بسترهایش وجود دارد. راهکار فرهنگ صرفه‌جویی هم به نظر می‌رسد خیلی نتواند به مصرف کشور کمک کند؛ در کوتاه مدت و در بهترین شرایط مصرف گاز را بین ۱۰ تا ۱۵ درصد کاهش می‌دهد. مسئله و راهکار اصلی بهینه‌سازی مصرف سوخت است که یک طرح راهبردی و استراتژیک است که دولت در ایران به ناچار باید وارد این فاز شود. مجری اصلی این طرح هم دولت و حاکمیت است. در این میان مردم شاید کمتر نقش اصلی را داشته باشند.

*مزیت‌های راهکار بهینه‌سازی چیست؟

مسئله این است که بهینه‌سازی مصرف سوخت باید تبدیل به راهبرد اصلی و جزو اولویت‌های تصمیم‌گیری در کشور شود. در غیراینصورت کشور با بحران مصرف انرژی و ابر بحران مصرف گاز مواجه است و از نظر مدیریت بحران، خیلی با این شرایط نمی‌تواند دوام بیاورد. شاید یکی دو سال بتواند با راهکار‌های کوتاه‌مدت و مسکن‌وار مدیریت کند، اما اگر این ابربحران با بهینه‌سازی درست و اصلاح نشود، شاید دیگر هزینه‌های مواجه با آن‌ها به این راحتی قابل اصلاح نباشد و کشور وارد چالش سخت انرژی شود.

در حال حاضر ایران بزرگترین مصرف‌کننده گاز دنیا به تناسب جمعیت و میزان تولید گاز است. مصرف گاز ایران دو برابر چین و برابر با اروپاست که همه این‌ها مشکلات زیادی را برای مردم ایجاد کرده است. راهکارش بهینه سازی است که این را هم فقط باید حاکمیت اول درک و هرچه زودتر برایش اقدام کند. چراکه در این صورت هزینه‌هایش بسیار کمتر از سال آینده است. باید دولت و قوای سه گانه و نهاد‌های تصمیم‌گیر به یک تصمیم واقعی برسند و بهینه‌سازی را محور قرار دهند. با طرح‌ها و مطالعاتی که در این زمینه انجام شده است، بدون اینکه کمترین هزینه‌ای انجام شود با استفاده از تسهیلات صندوق توسعه ملی می‌توانند یک صندوقی را به نام بهینه‌سازی مصرف سوخت ایجاد کنند و با اعطای وام به این صندوق راه را برای این بهینه‌سازی هموار کنند. خوشبختانه طرح‌های خوبی هم در این زمینه وجود دارد و شرکت بهینه‌سازی مصرف سوخت با یک طرح اقتصادی، بدون اینکه دولت هزینه‌ای را متحمل شود، با استفاده از تسیهلات صندوق توسعه ملی، می‌تواند بهینه سازی را انجام دهد و در یک پروسه زمانی پنج ساله کشور را در وضعیت خوب مصرف انرژی و گاز قرار دهد. حتی این تسهیلاتی هم که از صندوق توسعه ملی پرداخت می‌شود باز به همان صندوق برمی‌گردد و دولت هم می‌تواند بابت بهینه شدن مصرف انرژی، احجام بزرگ انرژی شامل نفت و گاز را ایجاد و آن‌ها را صادر کند و سالانه ده‌ها میلیارد دلار درآمد از بهینه سازی به دست بیاورد. با بهینه‌سازی هم مصرف سوخت در کشور کاهش پیدا می‌کند و هم اینکه دولت به احجام جدید و خوبی از انرژی شامل برق، نفت و گاز ناشی از بهینه سازی می‌رسد و می‌تواند آن را صادر کند. فایده دیگر هم ایجاد هوای پاک است؛ با کاهش مصرف انرژی از یک سو هوای پاک برمی‌گردد و از سوی دیگر سلامت مردم هم تضمین می‌شود.

*ارزیابی شما از راهکار‌هایی که دولت انتخاب کرده چیست؟ آیا با دعوت مردم به صرفه‌جویی کردن، مشکل کمبود گاز حل می‌شود؟

 متاسفانه دولت سراغ راهکار‌های کوتاه‌مدت و کم بازده مثل تشویق مردم به صرفه‌جویی می‌رود. در حالی که درمان اصلی نزد خود دولت است که با یک مدیریت و پیش‌بینی و با یک تصمیم‌گیری درست باید همین الان بهینه‌سازی را در دستورکار قرار دهد و بدون اینکه کمترین هزینه‌ای متحمل شود، با استفاده از صندوق توسعه ملی به بهینه‌سازی کمک کند. این بهینه‌سازی فشاری را هم روی دوش مردم، صنایع و حتی نیروگاه‌ها وارد نمی‌کند. چه بسا همه شرایط را بهبود می‌بخشد و هم مردم، دولت، شرکت‌ها، صنایع، نیروگاه‌ها و… از بهینه‌سازی منتفع می‌شوند. راهکار همین است و باقی راهکار‌های کوتاه مدت، مسکن است و جز از دست دادن زمان و پر هزینه‌تر کردن مدیریت مصرف انرژی، هیچ نتیجه دیگری به همراه ندارد.



منبع

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید