گروه سیاسی- امین جمشیدزاده: دکتر مسعود پزشکیان و نزدیکان او در کابینه چهاردهم از گفتمان « وفاق ملی» برای دولت کنونی و راهبرد سیاسی آن استفاده میکنند که بسیار بجا و منطقی و در واقع میشود از آن به عنوان تعامل در همه سطوح و آشتی ملی یاد کرد.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،وفاق ملی در واقع کلید واژه، گفتمان و مفهومی است که رئیس جمهوری بارها بر آن تأکید داشته و نه تنها در حوزه نظری و گفتار بلکه در حوزه عمل و اجرا، کوشش و تلاش کرده که این معنا را در مرحله عمل نیز بروز داده و به منصه ظهور برساند؛ بر همین شاکله و اساس و با وجود هجمه انتقادات بسیار که به او و به کابینه اعلامی از سوی رئیس جمهوری وارد شد. او استقامت و ایستادگی کرد و کابینه وفاق ملی را به مجلس معرفی کرد و مجلس نیز با همان اصل و رویکرد به کابینه رأی اعتماد کامل داد. هرچند که جریانات افراطی و تندرو هم این رویکرد را نیز برنمیتابند و همچنان به دنبال تضعیف و تخریب دولت هستند؛ ولی رأی اعتماد کامل مجلس دوازدهم به کابینه وفاق ملی تعدادی از منتقدان را نیز ساکت کرد و بعضی از آنها را نیز حامی و پشتیبان کابینه ساخت. در سپهر سیاست قاطبه کشورهای جهان ما با مسأله ظرایف و جزئیات سر و کار داریم و مردان سپهر سیاست به این مسأله کلیدی و راهبردی که بر اساس آن طرح و برنامههای خویش را مدون، پیاده و اجرا میکنند به خوبی به آن آشنا و واقف هستند؛ شاید به جرأت بتوان گفت که بهترین دوران سپهر سیاسی ایران پس از انقلاب در اواخر دوره سازندگی و سپس در ابتدای دولت اصلاحات شکل گرفت و باعث رشد و شکوفایی و نوزایی در اقتصاد، سیاست، اجتماع و فرهنگ شد که در این دوران همچنین عصر طلایی و دوره رشد و شکوفایی جراید و مطبوعات را داریم که زنده یاد احمد بورقانی روزنامه نگار فقید شهیر که از پیشگامان این نهضت طلایی بود به نیکی هرچه تمام تر از آن یاد کرده است.
زمانی که رئیس دولت اصلاحات به فرانسه سفر میکند؛ برای اولین بار در تاریخ سپهر سیاست فرانسه رئیس جمهوری این کشور« ژاک شیراک» برای نخستین بار برخلاف عادت مرسوم و مألوف پذیرایی از مهمانان خارجی و رؤسای جمهور دیگر کشورها از سرسرای کاخ الیزه پایین میآید و تابوشکنی کرده و سخت محمد خاتمی رئیس جمهور ایران را با مهربانی و لبخند در آغوش میگیرد و روزنامه لوموند فرانسه با تیتر درشت« استقبال بی سابقه و گرم شیراک از خاتمی» را برجسته میکند و مورد انتقاد بعضی از تندروهای فرانسوی قرار میگیرد و پس از خداحافظی رئیس جمهور ایران باز او را تا پایین پلههای الیزه مشایعت و همراهی میکند و قدرت ایران و ایرانی را به رخ جهانیان میکشاند. گفته میشود که بر طبق عرف و سنت دیرینه در فرانسه هر مقامی که وارد کاخ الیزه میشود؛ باید ابتدا از پلههای کاخ بالا رود و سپس با رئیس جمهور فرانسه مصافحه کرده و دست بدهد؛ در طول تاریخ فرانسه، در مراسم استقبال از سران کشورها؛ حتی رئیس جمهور آمریکا هم از پلههای کاخ بالا میرود و در کنار رئیس جمهور و پرچم فرانسه قرار میگیرد و مراسم استقبال جنبه رسمی به خود میگیرد؛ پس از سنت شکنی و تابو شکنی شیراک رئیس جمهور وقت فرانسه در دیدار با خاتمی رئیس جمهور وقت ایران، مطبوعات فرانسه او را به طور مفصل مورد هجمه و انتقاد فراوان قرار دادند که چرا سنت فرانسه را زیر پا گذاشته و به عرف و سنت دیرینه فرانسه بی احترامی کرده است؟ پاسخ شیراک در برابر آن همه هجمه و انتقادها اما؛ تنها یک جمله بود و آن این که این شخص خاتمی است و جنبه معنویاش فراتر از جایگاه سیاسی او است؛ این درجه از احترام ریاست جمهوری فرانسه، تاکنون تنها برای پاپ به کار برده شده است.
پس از آن طرح و ایده «گفت و گوی تمدنهای» رئیس دولت اصلاحات در مقابل« جنگ تمدنهای» ساموئلهانتینگتون در سپتامبر۲۰۰۱ در تقویم رسمی سازمان ملل متحد برای همیشه ثبت و ضبط میشود و پیام مهر، صلح و دوستی ایران را به دنیا مخابره میکند.بسیاری بر این باور هستند که موضع علمی یا فلسفی راستین نسبت به سیاست و فهم ژرف در حیات اجتماعی به طور کلی باید بر پایه مراقبه و مشاهده و تعبیر تاریخ بشر استوار باشد. صحنه زندگی خویش و تجربههای شخصی و تلاشهای خرد و ناچیز خود را از مسلمات میشمارد.
اما گفته میشود که دانشمند علوم اجتماعی یا فیلسوف اجتماعی باید به امور از سطح بالاتری بنگرد؛ او فرد آدمی را مهره یا وسیله بیمقدار در رشد و تحول کلیه بشر میبیند و در مییابد که بازیگران در سپهر سیاست به راستی پر اهمیت در صحنه تاریخ، یا ملتهای بزرگ و رهبران بزرگ آنها هستند یا شاید طبقات بزرگ یا اندیشههای بزرگ.
به هر صورت، سعی خواهد کرد که معنای نمایشی را که بر صحنه تاریخ سیاست اجرا میشود را بفهمد و خواهد کوشید که به قوانین حاکم بر رشد و تحول تاریخی سیاسی پی ببرد. اگر در این مهم کامیاب شود، البته خواهد توانست تحولات آینده را پیش بینی کند. آنگاه ممکن است سیاست را بر شالوده ای بنیان نهاده و استوار کند و به ما اندرزهای عملی بدهد و از این راه که بگوید کدام اعمال سیاسی احتمال دارد با موفقیت روبرو شود و کدام با شکست؛ به طور مثال با دیپلماسی فعال و دکترین قوی دستگاه وزارت خارجه در سپهر سیاست خارجی و تعامل با قدرتهای برتر دنیا، آیا میتوان دیوار تحریم را برداشت و برجام را احیاء کرد و آیا میتوان با یک شفافیت درست مالی به FATF پیوست یا خیر؟ این توصیفی کوتاه است از موضعی که دکتر مسعود پزشکیان آن را وفاق ملی نام نهاده است. کابینه چهاردهم او از بدو تشکیل با این نام و با این کلید واژه شکل گرفته و بر شالوده سیاست ایران که در یکی دو دهه اخیر دچار دو بیماری مهلک رانتریسم و بیماری اقتصاد هلندی است بنا نهاده شده است و میکوشد تا با استفاده از نظر کارشناسان خبره، رجال سیاست،اساتید دانشگاه، نخبگان، روان شناسان، متخصصان علوم اجتماعی و… که قبل از تشکیل کابینه چهاردهم و رأی اعتماد مجلس به تمام ۱۹ نفر کابینه او شورایی تحت عنوان شورای راهبری، به ریاست دکتر محمد جواد ظریف دیپلمات کهنه کار و وزیر سابق خارجه و دیگر کارشناسان توانست این مهم را به سرانجام برساند تا در یک نقطه عطف تاریخی در سپهر سیاست ایران، مجلس دوازدهم به تمام اعضای کابینه دکتر مسعود پزشکیان در یک روز به یاد ماندنی رأی اعتماد کامل دهد. مخلص کلام اینکه در واقع فلسفه و اصالت وفاق ملی طبق اصل راهبردی و کلیدی دکتر مسعود پزشکیان از همان ابتدا که در دور اول انتخابات و سپس دور دوم در ۱۶ تیر۱۴۰۳ به عنوان نهمین رئیس جمهوری ایران با رأی مردم قهرمان و نیک اندیش ایران انتخاب و برگزیده شد؛ این است که بر خلاف برخی ادوار در دولتهای سابق که با عنوان دولت مهرورزی و عدالت و اعتدال تا پایان معنا و مفهوم واضحی از آنها برای پیکره جامعه استنباط نشد ولی دولت چهاردهم در همین آغاز راه، بنیان و شالوده خویش را بر پایه «وفاق ملی» و در اصل آشتی ملی قرار داده است.