گروه سیاسی- حمید شهریاری: طی چند روز گذشته بازهم توپخانه جبهه پایداری به سمت محمد جواد ظریف معاون راهبردی ریاست جمهوری بود.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،با اینکه بعد از معرفی وزرا به مجلس از سوی رئیس جمهوری، محمد جواد ظریف که ریاست کمیته راهبری دولت چهاردهم را برعهده داشت، استعفا کرد و در آخرین دقایق باقی مانده برای حضور در بیت رهبری و دیدار با رهبر معظم انقلاب، با دستور رئیس جمهوری خود را به این دیدار رساند، اما همچنان اعضای تندرو و آنهایی که حداقل رای را برای حضور در پارلمان کسب کرده بودند، دوباره سمت توپخانه تخریب خود علیه دولت را به روی ظریف گرفتند.
خواب نما شدن تندروها
انگار هر از چند وقتی که با اقدامات قدرتمند دولت مواجه میشوند و شکستهای پی درپی را از سوی شخص پزشکیان و کابینه وی در کارنامه خود دوباره میبییند، بیکار شده و فکر میکنند که ظریف چشم اسفندیار یا پاشنه آشیل دولت چهاردهم است.
این افراد آنقدر کوته نگر هستند که حتی یکی از تندروترین و کم سن و سال ترین آنها حاضر نشد در مجمع نمایندگان تهران به دیدار رئیس جمهوری برود که تا دیروز حتی برای چند روز همکارش در بهارستان بوده است و سن فرزند وی را دارد.
این روزها تمامی نگاهها به سمت رژیم صهیونیستی و مبارزه بی امان محور مقاومت با دژخیمان کودک کش اشغالگر است تا هرکس که میتواند به اندازه وسع خود حتی کوچک با وسیله ای که در دستان خود دارد، چه با زبان و چه با قلم و چه در تریبونهای رسمی و یا میدان نبرد بتواند زخمی بر این رژیم اشغالگر بزند، اما انگار کاسههای داغ تر از آشی که نمیدانند چه کاری برای چه زمانی است، دست به حملات برضد دولتی میزنند که عملا هم در جنگ اقتصادی است و هم در جنگ نظامی، و وای بر غضنفرهایی که دروازه خودی را با زمین دشمن اشتباه میگیرند و سعی دارند گلی وارد دروازه دولتشان کنند.
ثابتیها، رساییها، کوثریها و … هستند که اگر صبح از خواب بیدار شوند و ندادند که امروز را چگونه باید بگذرانند، درفکرشان این نگذرد که « ای داد بیداد همچنان ظریف در هیات دولت مینشیند و از پشت پرده توصیههایی به سیاستگذاران خارجی کشور دارد».
منافع این افراد ایجاب نمیکند در گوشه ذهنشان به این نکته مهم فکر کنند که همواره رهبر انقلاب تیم مذاکره کننده در دولتهای یازدهم و دوازدهم و مسئول آن در وزارت خارجه را هم کوشا، صادق و راستگو نامیده است که اگر لحظه ای از جلوی چشمشان این سخنان رهبر انقلاب رژه رود، گویی کاخ عناد و بدبینی آنها از هم خواهد پاشید.
ترس تندورها از ظریف
شاید باید اینگونه گفته شود که آنها از زمانی ترس برایشان مستولی گشت که ظریف وارد عرصه انتخابات شد و کت خود را درآورد و به قول معروف خطر را به جان خرید و حتی برای پیروزی پزشکیان و شکست تندروها تن به خطر زد.
آنها از این ترسیدند که مبادا ظریف بلاخره در دولت کاره ای شود و بخواهد، برای سالیان آینده در کشور کادرسازی کند و تمامی نقشههای آنها را که بخصوص نیت باطنی خود را بعد از شهادت ابراهیم رئیسی با اقدامات ایذایی و رفتارهای خلاف قانون نمایان کردند، نقش برآب کند.
ظریف مرد دیپلماسی است و یکی از درسهای دیپلماسی نقشه خوانی است. وی خوب میتواند نقشههای آشفته کسانی را که در میدان صهیونیستها بازی میکنند را به دقت بخواند و برای عملیاتهای ایذایی آنها استراتژیهایی ترسیم کند که تمامی سرمایههای آنها را برباد دهد.
اقدامات ایذایی تندروها برای شکست الگوی وفاق ملی
حمید رسایی که یکی از مخالفان سرسخت ظریف در دولتهای حسن روحانی و پزشکیان است و همواره در کنار دوستان تندرو خود از جمله جواد کریمی قدوسی، مهدی کوچک زاده، محمود نبویان، امیرحسین ثابتی، علی خضریان و دیگران از جبهه پایداری که با کمترین رای در تاریخ مجالس ایران وارد پارلمان شدند، پس از دیدار مجمع نمایندگان تهران با رئیس جمهوری در توییتی از سخنان رئیس جمهوری آنچیزی را که خود دوست داشت برداشت کرده و سعی در القای آن به جامعه داشت، نوشت که رئیس جمهوری گفته اگر ظریف را در دولت بکار نگیرم اپوزیسیون خواهد شد که البته با پاسخ دقیق و کلمات سنجیده یوسف پزشکیان مواجه شد که نشان میدهد آن چیزی که پزشکیان در جلسه با نمایندگان تهران گفته با آن چیزی که رسایی نوشته تقریبا یکی است اما معنای نقل شده توسط رسایی با معنای سخنان پزشکیان تفاوت از زمین تا آسمان است و این کار رسایی یعنی تحریف واقعیت که در طول سالهای متمادی بخصوص در جریان مذاکرات هستهای از سوی تندروهای مجلس بخصوص کریمی قدوسی تکرار میشد که منجر به واکنش رهبر انقلاب گشت.
منظور رسایی از توییتش یعنی اینکه ظریف پتانسیل خروج از نظام را دارد اما ما وی را نگه داشته ایم اما معنی سخنان پزشکیان این بود که ما باید خواهش کنیم و منت کسانی را که برای کشور مفید هستند بکشیم تا تجارب و تفکر خود را در اختیار ما قرار دهند.
از حاشیههای دیگر این دیدار این بود که اسماعیل کوثری نیز در مصاحبه ای گفته بود که باید ظریف از دولت برود.
همین سخنان باعث واکنش ظریف به اقدامات دشمنانش در کشور شد و گفت: در مورد مفهومی که برخی از دوستان ما درباره وفاق دارند، من هم نکاتی دارم و باید در این زمینه گفتگو کنیم. ما همه باید عادت کنیم که همه را تحمل کنیم البته آنها باید بیشتر عادت کنند، چون این عادت را ندارند ولی ما به زور هم که شده عادت کردهایم.
وی با تأکید بر ضرورت وفاق بین همه گروهها برای پیشبرد امور کشور، تصریح کرد: درست است که گروه پایداری امروز میخواهند من را عزل و زندان کنند یا هزار کار دیگر انجام دهند، اما آنها هم جزوی از این کشور هستند و باید با آنها هم ساخت.
این روزها در بیلبوردهای شهر تهران که زاکانی شهردار آن با افکاری تند و نظراتی شبیه بلدوزهای بدون ترمز است، به چشم میآید که در آن نوشته شده لشکر نصر و چهار ایرانی بلند آوازه یعنی در اول صف محمدباقر قالیباف رئیس مجلس، بعد مسعود پزشکیان رئیس جمهوری و سپس فرمانده قدرتمند ایرانی یعنی سردار اسماعیل قاآنی و سپس وزیر خارجه شجاع کشور یعنی سیدعباس عراقچی را تصویر کرده و پشت سر آنها حافظان وطن در دفاع مقدس را نشان میدهد.
اولا این عکس بسیار با معنی است که نکات مثبت و منفی فراوانی دارد، اولین نکته مثبت این است که برخلاف تمامی صحبتهای شخص زاکانی که در مناظرات انتخاباتی هم چندین بار تکرار شد و اصلاح طلبان را به غربگدایان تعبیر میکرد و اعضای دولت روحانی را به بنفشهای وطن فروش تعبیر کرده بود، حداقل در این عکس دو تن از اعضای دولتی حضور دارند که با حمایت همین اصلاح طلبان بر مسند قدرت هستند و سیاست داخلی و خارجی بر مدار آنها میچرخد.
دوم اینکه در این عکس تک اقدام محمد باقرقالیباف در سفر به بیروت آن هم بعد از سفر شجاعانه عباس عراقچی و شکستن حصر هوایی و امدادی لبنان آن هم به دستور شخص مسعود پزشکیان، اقدامی برجسته تر نمایش داده شده است.
سوم اینکه سردار دلاور اسلام یعنی اسماعیل قاآنی که همواره در دل خطر بوده و همیشه سعی داشته که یاور حزب الله لبنان و مقاومت منطقه باشد و در مسیر فرمانده خود یعنی حاج قاسم حرکت کند، در ردیف سوم قرار گرفته است.
حتی پزشکیان که با دستور مستقیم وی بعد از شهادت سید مقاومت که تمامی جهانیان از ترس نمیتوانستند حتی خبرهای تجاوزات رژیم سفاک صهیونی به ضاحیه را ببینند، ناگهان در میان خبرهای سخنرانی جمعه نصر رهبر انقلاب هواپیمای وی در بیروت مینشیند و به دیدار نخست وزیر لبنان میرود.
پیش از آن نیز و بعد از عملیات وعده صادق 2 پزشکیان با قدرت و شهامت به قطر میرود و با سران کشورهای حاضر در آنجا به رایزنی میپردازد که کاری بس بزرگ است و حتی در هواپیما آرزوی شهادت میکند.
البته این موضوع را نیز از نظر نباید دور داشت که عراقچی همان کسی است که ثابتی بر خود ننگ دانسته بود که هم وطن وی و ظریف باشد و پزشکیان نیز همان است که برخی از همکارانش در مجلس وی را نا آشنا به سیاست میدانستند.
حال امروز که شکستهای پی در پی آنها خواب خوش را از چشمانشان ربوده به دنبال ایجاد بحران در داخل برای دولتی هستند که در جنگ بزرگ اقتصادی و نظامی با دشمنان خارجی درحال دست و پنجه نرم کردن است.
آنها یا نمیدانند یا نمیخواهند که با دولت چهاردهم و شخص پزشکیان همراه شوند که این برخلاف سخنان رهبری است که گفتند: «موفقیت دولت موفقیت
همه ما است.»