دختر فراری از ناچاری با سارق سابقه‌دار همدست شد

0
4



دختر فراری از ناچاری با سارق سابقه‌دار همدست شد


|


۱۴۰۳/۰۲/۰۸ ۲۳:۳۰:۱۴

زن و مرد معتادی که پس از چند دزدی ناموفق از بچه‌مدرسه‌ای‌ها، در نهایت سراغ مادر کودکی رفتند و از او سرقت کردند، از سوی خانواده مال‌باخته در فضای مجازی شناسایی و دستگیر شدند.

به گزارش سایت جنایی، اواخر زمستان سال گذشته خانواده‌ای پس از تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ تهران از زورگیری مقرون به آزار مادر و پسر خردسال خانواده خبر دادند. پس از آن مأموران نزدیک‌‌ترین واحد گشت کلانتری به محل اعزام شدند و صورت‌جلسه‌ای در مورد اتفاقی که افتاده بود ثبت کردند. پس از آن با توجه به نوع ماجرا پرونده برای رسیدگی به دادسرای ناحیه ۳۴ که ویژه رسیدگی به جرایم سرقت است، برده شد. 

وقتی زن مال‌باخته مقابل بازپرس شعبه دوم نشست در تشریح ماجرا گفت: روزی که این اتفاق افتاد من دخترم را به مدرسه رسانده بودم و بعد با پسرم سوار تاکسی شدیم و به خانه رفتیم. وقتی به خانه رسیدیم ناگهان یک زن و مرد در را هل دادند و داخل شدند و چاقویی زیر گلویم گذاشتند. آنها من و پسرم را که خیلی ترسیده بود به پارکینگ خانه بردند، در آنجا دست و پای هر دوی ما را بستند و تهدید کردند که صدایمان درنیاید.

زن شاکی در تشریح ماجرا ادامه داد: آنها در همان پارکینگ خانه‌ خودمان ۶ حلقه النگو را از دستم درآوردند و دزدیدند.

با طرح این شکایت، بازپرس دستور شروع تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارقان را صادر کرد. مأموران در بررسی‌های میدانی و بازبینی تصاویر دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت پی بردند، زن و مرد سارق  پس از سرقت با یک خودروی جیپ مشکی‌رنگ از صحنه سرقت گریختند.

مأموران در ادامه از زن مال‌باخته خواستند با دیدن تصاویر موجود در آلبوم سارقان سابقه‌دار، مجرمان را شناسایی کند اما زن در برابر این درخواست مأموران گفت: آن‌قدر ترسیده بودم که چهره دقیقی از سارقان یادم نیست که بتوانم آنها را از روی عکس شناسایی کنم اما اگر خودشان را ببینم از روی قد و قواره و ظاهر و چهره می‌توانم شناسایی‌شان کنم.

در پی این اظهارات شاکی تنها سرنخ موجود خودرو جیپ مشکی‌رنگ بود که مأموران تمرکز خود را روی آن گذاشته بودند. در عین حال زاویه دوربین‌هایی که تصویر سارقان را ضبط کرده بود طوری نبود که چهره دو مهاجم خفت‌گیر قابل تشخیص و شناسایی باشد‌. تحقیقات با همین سرنخ‌ها ادامه داشت تا اینکه در نهایت مدتی قبل مأموران رسیدگی به پرونده از سوی همکاران خود در یکی از کلانتری‌های تهران مطلع شدند یکی از سارقان از سوی خانواده زن مال‌باخته شناسایی و دستگیر شده‌ است.

در پی این اتفاق با هماهنگی قضایی متهم دستگیرشده که معتادی سابقه‌دار است، مورد تحقیق قرار گرفت و  همدست او هم که دختری ۱۹ ساله است، بازداشت شد و به اداره پلیس انتقال یافت.

خانواده زن مال‌باخته که همراه او در اداره پلیس حضور یافته بودند در مورد نحوه دستگیری متهم اول گفتند: ما احتمال می‌دادیم که این سارقان بخواهند النگو‌ها را در فضای مجازی و سایت‌های اینترنتی بفروشند. برای همین دائم سایت‌ها را چک می‌کردیم که به طور اتفاقی متوجه شدیم فردی جیپ مشکی‌رنگی را برای فروش گذاشته است. با دیدن عکس آن یاد تصویر خودرو سارقان افتادیم که شباهت زیادی به هم داشتند. بنابراین به عنوان خریدار با صاحب جیپ قرار گذاشتیم، در حوالی قلعه حسن‌خان سر قرار رفتیم و این آقا را که قصد فرار داشت دستگیر کردیم.

زن مال‌باخته هم در مورد متهمی که تحویل پلیس شده بود، گفت: همان‌طور که حدس می‌زدم با دیدن قد و قواره و ظاهر مالک خودرو او را شناسایی کردم و فهمیدم یکی از دو نفری است که به من حمله کرده بودند. آن‌موقع بود که همسر و اعضای خانواده‌ام او را دستگیر کردند و چون می‌خواست فرار کند با او درگیر شدند، دست آخر هم او را تحویل کلانتری دادیم.

متهم نیز در بازجویی‌ها گفت: من سارقی سابقه‌دار هستم. مدتی قبل از زندان آزاد شدم. همان‌ موقع‌ها بود که با یک دختر فراری آشنا شدم. به او جا و مکان دادم و قرار شد او هم پول و طلاهایش را به من بدهد. البته همان موقع هم مدتی سرقت خانه انجام دادم اما بعدش تصمیم گرفتم شگرد سرقتم را عوض کنم و از دختری که در خانه‌ام بود خواستم با من برای سرقت طلای بچه‌های مدرسه‌ای بیاید. چند باری برای سرقت از دختربچه‌ها اقدام کردیم اما فایده نداشت، برای همین تصمیم گرفتیم از مادر بچه‌ها سرقت کنیم که این خانم اولین نفری بود که از او دزدی کردیم.

با انجام شناسایی هویت دختر جوان مشخص شد او دختری فراری است که خانواده‌اش قبل از عید مفقود شدن او را اعلام کرده بودند و تحقیقاتی برای یافتن او در اداره پلیس آگاهی در جریان بود.

این دختر  گفت: من  ۱۹ سال دارم و در مهمانی‌های شبانه معتاد شدم. زمستان سال گذشته از خانه‌مان فرار کردم. بعد از فرار با همدستم آشنا شدم، او مردی خلافکار بود و در این مدت با او زندگی کردم، قرار بود من هزینه‌هایش را بدهم و او هم جا و پناه به من بدهد. برای همین من هرچه پول و طلا از خانه آورده بودم به او دادم. اما وقتی پول و طلا‌ها تمام شد او به من گفت برای درآوردن خرج خورد و خوراک و اعتیادمان باید با او به سرقت بروم، اما بعد از اولین دزدی موفق دستگیر شدیم.

در حال حاضر با به دست آمدن این نتایج از اعترافات متهمان و با توجه به احتمال وجود مال‌باختگان دیگر دو متهم تحویل مأموران اداره آگاهی شده‌اند تا تحقیقات در مورد جرایم احتمالی آنها ادامه یابد.

 



منبع

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید